وقتی از کلمه صحبت میکنیم، از بنیادیترین ابزار شکلگیری فهم و هویت انسان حرف میزنیم. کلمه نه فقط واسطهای برای تعریف اشیاء و مفاهیم، بلکه عنصری اساسی برای درک مالکیت، زمان، و حتی خود ماست. اگر کلمات از ما حذف شوند، جهان پیرامون ما فرو میریزد؛ خاطرهها بیمعنا، هویتها مبهم، و اشیاء ناپیدا خواهند شد. به زبان ساده، کلمات ما را میسازند و به ما معنا میبخشند.
در جهانی که گذشته در خاطره و آینده در تصور ما جای دارد، کلمات همواره در زمان حال هستند. آنها پل میان ذهن، احساس و واقعیتاند.
کلمه، فراتر از نوشتار است؛ برشی است از ذهن و ماده که ما را به هستی پیوند میزند. آیا کلمات ما را میسازند؟ یا ما کلمات را؟
When we speak of words, we are speaking of the most fundamental means of forming human understanding and identity. Words are not only a medium for defining objects and concepts, but also a fundamental element for understanding property, time, and even ourselves. If words were removed from us, the world around us would collapse; memories would become meaningless, identities would become ambiguous, and objects would disappear. Simply put, words make us and give us meaning.
In a world where the past is in our memory and the future in our imagination, words are always in the present. They are the bridge between mind, feeling, and reality.
Words are more than writing; they are a slice of mind and matter that connects us to existence. Do words make us? Or do we make words?